نویسنده در این رمان یکی از تماشایی ترین گره گشایی ها را به خواننده عرضه می کند. در این رمان «لیزا» برای تأمین هزینه تحصیل در رشته هنرهای نمایشی در کافه ای در منهتن کار می کند. او شبی با «آرتور کاستلو»، پزشک جوان اورژانس آشنا می شود. به ظاهر، «آرتور» مردی تمام عیار است و این ازنظر «لیزا» هم دور نمی ماند، اما «آرتور» مثل بقیه نیست. او دو سال پیش عمارتی از پدرش به ارث برده است. در شهری همچون منهتن که به هیچ کس مجالی برای عرض اندام نمی دهد، «لیزا» انواع خطرها را به جان می خرد، اما از هویت واقعی «آرتور» بی خبر است.